شهیدبهروزصبوری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود




تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کاروان آرامش و آدرس karvanaramesh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 126
تعداد نظرات : 214
تعداد آنلاین : 1


filesell filesell filesell

 

چهار سال پیش ار من نمونه خون گرفتند تا بتوانند از این طریق پس از تفحص پیکر شهدای گمنام خانواده آنها را پیدا کنند. پیدا شدن فرزندم گرچه باعث ناراحتی من شده است و من منقلب هستم ولی در درونم آرامش عجیبی دارم.

گروه جهاد و مقاومت مشرق- پیکر مطهر شهید بهروز صبوری که در سال 61 در منطقه سومار به شهادت رسیده بود امروز بعد از 31 سال چشم‌انتظاری مادر شناسایی شد. پیکر شهید صبوری در جریان به خاک سپاری جمعی از شهدای گمنام در دانشگاه خلیج‌فارس بوشهر در اردیبهشت ماه سال 1389 به خاک سپرده شده است.

شناسایی این شهید پس از نمونه‌گیری از خون مادر شهید و دیگر اعضای خانواده وی و تطابق با نمونه  DNA اخذ شده از استخوان‌های شهدای گمنام که در یک بانک نگهداری می‌شود، نتیجه آزمایشات بدین گونه اعلام شده است که تمامی اطلاعات با پیکر شهیدی که در دانشگاه خلیج‌فارس بوشهر در سال 1389 به خاک سپرده شده است، تطابق دارد.

آرزوی مادر شهیدی که پس از 31 سال برآورده شد+فیلم و عکس


مادر شهید صبوری: در درونم آرامش عجیبی دارم


مادر شهید صبوری ظهر امروز پس از حضور در معراج شهدا در گفت‌و‌گو با خبرنگار مشرق در پاسخ به این سوال که پس از مشخص شدن هویت فرزند شهیدتان موفق به دیدن پیکر او شده‌اید، گفت: امام رضا (ع) من را طلبیده برای زیارت و فردا عازم حرم مطهر امام رضا هستم تا اجازه بگیرم و ان شاالله به من صبر بدهند تا بتوانم از آنجا به بوشهر رفته و محل دفن پسرم را ببینم.

این مادر شهید در پاسخ به این سوال که خبر پیدا شدن فرزندتان را کی و چگونه به شما اطلاع دادند اظهار داشت: ما در بهشت زهرا (س) و در حال فاتحه خواندن برای پدر شهید صبوری بودیم که به ما اطلاع دادند فرزندتان از طریق علم ژنتیک شناسایی شده و در بوشهر دفن شده است.

 

 





:: بازدید از این مطلب : 490
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : فاطمه
ت : سه شنبه 13 اسفند 1392
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

<-CommentGAvator->
منم تنهایی در تاریخ : 1392/12/22/4 - - گفته است :
به نام خالق برف زیبا

سلام صبح برفی بخیر

خواهش میکنم.

خلاصه التماس دعا دارم
پاسخ:سلام ممنون.محتاج دعام.

<-CommentGAvator->
منم تنهایی در تاریخ : 1392/12/21/3 - - گفته است :
به نام او سلام

وقت بخیر

ممنونم که تشریف اورده بودی

راستی ایمیل شما این بود؟

fatemeh_sun

برایتان فرستادم

نمیدانم دریافت کردین یا نه
پاسخ:سلام،خواهش میکنم.آره دیروز ایمیلم چک کردم ولی متاسفانه وقت نکردم دانلودش کنم چون احتمالا2ساعت وخورده ای بود.بازم ممنون.

<-CommentGAvator->
منم تنهایی در تاریخ : 1392/12/19/1 - - گفته است :
به نام او

سلام

ممنونم که تشریف اورده بودی.

راستش میخواستم اون کلیپ این مادر رو برات بفرستم اما حجمش خیلی زیاد بود.نشد

اگه مایل باشید براتون بفرستم
پاسخ:سلام.خواهش میکنم.آره اگه میشه بفرستین

<-CommentGAvator->
آخرین منجی آخرین یار در تاریخ : 1392/12/18/7 - - گفته است :
سلام

خیلی زیبا بود

مادر، قربون دل چون دریایت برم.

هر جوری فکر میکنم من نمی تونم 31 سال صبر کنم.

ولی اون مادره.

و مادر های سرزمین من در استعاره‌ نمی‌گنجدند.

آنها اسطوره صبر و مقاومتند .

ان شا الله خداوند سایه تمام مادران را به سر فرزندانشان حفظ نماید
پاسخ:سلام بله واقعا صبور بودن.ان شالله.ممنون که اومدین

<-CommentGAvator->
منم تنهایی در تاریخ : 1392/12/14/3 - - گفته است :
سلام

خوبی؟

یه پست عالی دارم اگه دلت گرفته زود بیا و پست اولمو ببین[چشمک][گل]
پاسخ:سلام.ممنون،چشم الان میام

<-CommentGAvator->
منم تنهایی در تاریخ : 1392/12/13/2 - - گفته است :
بسم رب شهدا

سلام

بله چند روز پیش این خبر را خواندم

مادر شهید بهروز صبوری خیلی دنبال پسرش گشت و اخر سر خدا پسرش را بهش برگرداند .ان منظره ای که این مادر قاب عکس پسرش را دردست داشت و با چشمان گریان دنبال پسرش می گشت هیچ وقت از یادم نمیرهوهنوز هر وقت یادش می افتم اشک تو چشمام حلقه میزنه.

خوش بحال شهدا و خدا صبر بده به خانواده شهدا.این خانواده برعکس چقدر درد و حرف دارند.وقتی با چند نفر از مادر یا پدر شهید حرف میزدم.درد رو از عمق وجودشان حس میکردم

هعی خداااا



ممنونم بابته پوست زیباتون

یاحسین شهید
پاسخ:سلام.بله واقعا وقتی به این عکس نگاه میکنی نا خودآگاه اشک در چشات حلقه میزنه.ان شالله که این شهید وشهدای دیگه سرزمینمون شفیع ما هم باشند. ممنون از شما به خاطر نظرتون.


(function(i,s,o,g,r,a,m){i['GoogleAnalyticsObject']=r;i[r]=i[r]||function(){ (i[r].q=i[r].q||[]).push(arguments)},i[r].l=1*new Date();a=s.createElement(o), m=s.getElementsByTagName(o)[0];a.async=1;a.src=g;m.parentNode.insertBefore(a,m) })(window,document,'script','//www.google-analytics.com/analytics.js','ga'); ga('create', 'UA-52170159-2', 'auto'); ga('send', 'pageview');